دنیای من محمد
به بهاران سوگند که تو بر خواهی گشت،من به این معجزه ایمان دارم
سمی نوشت:
این تو بودی که بی هوا رفتی
پس چرا من احساس خفگی میکنم؟!!
اینجا که پر از هوای توست!!!
نظرات شما عزیزان:
چند شب پیش محمد اومدش به خوابم..کلی با هم همه جا رو گشتیم...حتی بوی عطری که زده بود رو هم حس کردم!!!صبح بیدار شدم...اتاق پر از همون بو بود..
من احساس خفگی می کردم!!!!
من احساس خفگی می کردم!!!!
نوشا 

ساعت15:30---9 مهر 1391
عالــــــی بود
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
نوشته شده در چهار شنبه 7 مهر 1391برچسب:, ساعت
14:41 توسط سمیرا | 2 نظر |
Power By:
LoxBlog.Com |